حکایت:مرض غفلت
مرض غفلت
بسم الله الرحمن الرحیم
يکی از اصحاب پیامبر، در جلسه رسمی سؤال کرد که؛ صحابه شما چطور هستند؟ حضرت درباره صحابه سخن گفت. بعد گفتند:يا رسول الله!چرا از علی حرف نزدی!
فرمود:
شما از اصحاب من سؤال کردی، از خود من که سؤال نکردی! علی خود من است!
وجود مبارک پيغمبر اصلاً اصرار دارد که بگويد علی جان من است!
(مناقب ابن شهرآشوب؛ ج2 ؛ ص217)
… وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ …
[برای مباهله] … و کسانی که مثل خودمان هستند و آنهایی که مثل خودتانند را [دعوت کنیم]
آل عمران 61
آیت الله جوادی، جلسه 24 شوری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برچسب ها : داستان کوتاه و آموزنده, حکایت پندآموز, داستان, داستان مذهبی و دینی داستان کوتاه قرآنی, قصه های دینی و مذهبی قصه قرآنی داستان کوتاه مذهبی نویسنده : سعید | موضوع : داستان های امام علی (علیه سلام) , داستان های برای منبر , داستان و قصه های چهارده معصوم , حکایت و داستان امامان و پیامبران