امیرالمؤمنین علیه السلام و علاء بن زیاء
امیرالمؤمنین علیه السلام و علاء بن زیاء
بسم الله الرحمن الرحیم
در نهج البلاغه نقل شده است امیر المؤمنین (ع) در زمان حکومت خود، به عیادت علاء بن زیاد می رود. او شخص ثروتمندی بود و در زمان خلافت عمر، از طرف ابو موسی اشعری در قسمتی از بحرین حکومت می کرد. به گوش خلیفه دوم رسیده بود که فرمانداران او اموال بیت المال و ثروت مردم را چپاول می کنند. ازاین رو، روزی آنان را به مدینه احضار کرد و از جمله آنها همین علاء بن زیاد حارثی بود که قبل از رفتن به نزد خلیفه، از یکی از غلامان او پرسید که خلیفه (عمر) چه افرادی را می پسندد؟ گفت: هر چه لباس های تو کهنه تر و مندرس تر باشد، خلیفه بهتر می پسندد. ایشان هم چنین لباسی را پوشید و به مجلسی که بقیه فرمانداران بودند، وارد شد. نگاه عمر به علاء افتاد و او نظرش را بیشتر به خود جلب کرد. آبگوشت شتر نیز تهیه شده بود که چون فرمانداران به غذاهای اشرافی عادت کرده بودند، نمی توانستند از آن بخورند؛ ولی علاء بن زیاد در حضور خلیفه دوم غذا را با اشتها و میل تمام خورد. از این جهت او باعث جلب نظر خلیفه واقع شد و می گویند عمر او را صدا زد و سؤالاتی از او کرد، از جمله گفت هزینه زندگی تو ماهیانه چقدر است؟ وقتی گفت فلان مقدار، خلیفه گفت: زیاد است، و بعد از آن به جز علاء دیگر فرمانداران را عزل کرد. حالا همین شخص در زمان امیر المؤمنین (ع)، یکی از افراد ثروتمند بود که وقتی مریض شد، آن حضرت به عیادتش رفت. دید خانه بزرگ و پروسعتی دارد به او فرمودند: ما کنت تصنع بسعة هذه الدار، و انت الیها فی الآخرة کنت احوج؟ بلی و ان شئت بلغت بها الآخرة، تقری فیها الضیف و تصل فیها الرّحم، و تطلع منها الحقوق مطالعها فاذا انت قد بلغت بها الآخرة؛ با چنین دولت سرایی عظیم، در دنیا چه می کنی؟ و حال آنکه تو به آن در جهان آخرت بسی نیازمندتری. اگر پنداشتی که با چنین کاخ پهناوری به عرصه فراخ و شکوهمند آخرت واصل خواهی شد، پس در خانه را بگشای و مقدم میهمان را عزیز دار (فقرا را میهمان کن) و با خویشان و نزدیکان در آن صله رحم نما و از این خانه، حقوق دینی و زکات اسلامی را که واجب است به کسانی که مستحق و نیازمندند، ادا کن که اگر چنین کنی، به آن سرای جاویدان رسیده ای.
در این ملاقات علی (ع) سخنان بسیار جالبی را به علاء بن زیاد به عنوان یک مسئول حکومتی تذکر داد که هشدار و سرمشقی است برای همه کسانی که از زندگی گسترده و خانه وسیع برخوردارند و کسب و کارشان رونق دارد و درآمدشان زیاد است.
چنین افرادی اگر بخواهند وظیفه دینی و اجتماعی خود را در مقابل خدا و مردم انجام داده باشند لازم است از خانه بزرگ خود به نفع مردم، به خصوص طبقات کم درآمد و محروم جامعه، استفاده کنند و با میهمانی فقرا و نیازمندان و رسیدگی به وضع معیشتی آنها، که چه بسا اجاره نشین اند و یا در کلبه محقری زندگی می کنند، دین خود را در برابر آنها ادا کنند و با اطعام و اکرام خویشان و اقوام خود در آن خانه، به صله رحم بپردازند و محل سکونت خود را جای رسیدگی به افراد کم درآمد جامعه و پرداخت حق و حقوق آنها، ادای حقوق واجب شرعی از قبیل زکات و خمس و. .. انجام تکالیف شرعی (نماز، روزه، عبادت) قرار دهند، نه اینکه بهترین خانه و ماشین و امکانات را داشته باشند و توجهی به همسایگان و نیازمندان جامعه و عبادت و بندگی خدا و قرائت قرآن و نماز و روزه، نداشته باشند.
منبع : اخلاق ايزدى بيست گفتار اخلاقى -عرفانى، ص 194
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برچسب ها : داستان کوتاه و آموزنده, حکایت پندآموز, داستان, داستان مذهبی و دینی داستان کوتاه قرآنی, قصه های دینی و مذهبی قصه قرآنی داستان کوتاه مذهبی نویسنده : سعید | موضوع : داستان های امام علی (علیه سلام) , داستان و قصه های چهارده معصوم , حکایت و داستان امامان و پیامبران