تاریخچه عمامه
ضرورت عمامه گذاشتن برای طلبه و مبلغ دین اسلام به روایت سایت حوزه علمیه بناب
1. پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) به این لباس ملبس بوده اند. کسانی که رسالت عملی شان تبلیغ دین بوده، در این لباس بوده اند. علامه عسکری در جریان غدیر نقل می کند: هنگامی که رسولخدا (ص) حضرت امیرالمومنین (ع) را در روز غدیر به منصب امارت مؤمنان برگزید و به طور رسمی حضرتش را از طرف خداوند به عنوان وصی خود معرفی نمود، عمامهای مشکی را که نه پیچ داشت، بر سر مبارک حضرت نهاد. ظاهرا پیامبر عمامهٔ خودش را بر سرحضرت علی (ع) گذاشته بود. این مطلب، رمزی در مورد عمامه است پس بنابراین طلاب ـ که به عنوان ادامه دهندگان راه انبیا و ائمه (ع) هستند ـ بسی مناسب است به لباس پیشوایان معصومشان ملبس شوند.
2ـ آن گونه که تاریخ نشان می دهد، از زمان غیبت امام عصر (ع) تاکنون احیای شریعت و تجدید ارزش ها و فرهنگ اصیل قرآن و عترت، به وسیلهٔ قلم و بیان عالمان دینی و از آن بالاتر با نفس مبارک ایشان بوده است. ترویج قرآن، احادیث معصومین، فقه اصیل، کلام، عرفان، فلسفه و اخلاق نوعا به دست روحانیت معزز و معظم ترویج یافته است. سنگر نشینان این سنگر محکم و دیده بانان دژهای اسلامی، عمامه به سرها بوده اند.
3ـ هر قشر و صنفی برای خودش لباس ویژه ای دارد: نیروهای نظامی و انتظامی در سراسر دنیا، قضات و اساتید دانشگاه ها (که غالبا این دو صنف اخیر در دیگر ممالک لباس ویژه ای دارند) ورزشکاران، رهبران مذهبی و… همه لباس های آرم داری بر تن دارند. حال که مساله تبلیغ یکی از مهمترین مسایل و شغل انبیای الهی است، باید دستاندرکاران آن برای خود، لباس خاصی داشته باشند. اگر بنا بر این است که مبلغین دین اسلام لباس خاصی انتخاب کنند، آیا لباس اساتید دانشگاه یا پاپ ها و اسقف ها در خور آنان است ؟ یا مثلا فرم و لباس نیروهای انتظامی و … ؟ یا لباس کسانی که مقدس ترین و بهترین مخلوقات هستند که همان لباس انبیاست؟
4ـ با قطع نظر از ویژگی های قبلی، لباس روحانی لباسی متین و با وقار است که کمال ادب ظاهری انسان به وسیلهٔ آن حفظ می شود.
5ـ طلبهای که با نیتی مقدس این لباس را میپوشد، یک روحیهٔ معنوی در او به وجود می آید و این مطلب را به او تلقین می کند که: «من طلبه هستم، من در جای امام صادق (ع) نشسته ام، من سرباز آقا امام زمان (عج) هستم» اما وقتی خدای ناکرده این لباس را در می آورد، یا هنوز به آن ملبس نشده است، این روحیه ممکن است کمتر در او وجود داشته باشد. این لباس نه تنها معنویتآور است؛ بلکه [چه بسا] باعث می شود برخی از لغزش های اجتماعی و خلاف عرف ها از طلبه سر نزند. البته این حرف بدان معنا نیست که هر کس عمامه ای داشته باشد، معصوم گونه خواهد بود! ما هیچ وقت مدعی نیستیم که عمامه عصمت می آورد. بالاتر از عمامه، امام زاده بودن هم عصمت نمی آورد، چه رسد به عمامه! عمامه از جمله عوامل اصلاح و از اهرم های تهذیب است.
6. علاوه بر این ها در روایت شریفه به عمامه «تِیجَانُ الْمَلَائِکَه (6) » اطلاق شده است . به کلاه لبهدار ، کلاه پهلوی یا به کلاه های دیگر ،« تیجان الملائکه » گفته نشده است .
7. در نماز امر شده که با « عمامه » نماز بخوانید و تحتالحنک آن را باز کرده و از زیر چانه عبورش دهید . همهٔ اینها اهمیت عمامه را می رساند . پس بهتر است و تا حدی ضرورت دارد که طلبه معمم شود؛ خصوصا که مردم وقتی این لباس را می بینند، به یاد امامان معصوم (ع) و به یاد امامزمان (عج) می افتند. (7)
رضا تاران، وبلاگ نویس روحانی در وبلاگ نامه های حوزوی می نویسد: عمامه یک پارچه به طور سنتی از جنس پارچه وال است به دو رنگ سفید یا سیاه و به طول ۶ تا ۱۱ متر است که تا می خورد و پچیده میشود و هرچه طول پارچه بیشتر باشد عمامه بزرگتر می شود.
بستن عمامه برای بعضی کار سختی است و طلبه هایی که هنوز بستن عمامه را خوب یاد نگرفته اند از دوستان خود می خواهند تا برای سفرهای تبلیغی شان برایشان عمامه بپیچند. معمولاً برای این سفرها دو عمامه آماده با خود می برند تا اگر یکی از عمامهها اتفاقی باز یا خراب شد از عمامه دیگر استفاده کنند. طلبههای جوان تر معمولاً عمامه کوچکتر و ساده تری می بندند. در اسلام بستن عمامه مستحباتی هم دارد.
عمامه سفیدرنگ در بین مردان مسلمان نشانه آن است که فرد دانشمند یا شیخی است که جزو سادات نیست اما عمامه سیاه رنگ نشانهٔ سید بودن شخص است.این ترکیب و تقسیم بندی فقط در بین شیعیان رایج است.
مراسم عمامه گذاری
طلبه ها بعد از پنج سال تحصیل در حوزه و کسب صلاحیت اخلاقی از معاونت تهذیب حوزه و توان باسخگویی نسبی به سوالات مردم می توانند ملبس به لباس روحانیت شوند. معمولا در اعیاد اسلامی در حوزه های علمیه مراسم جشنی برگزار می شود که طلاب توسط مراجع و علما عمامه بر سر می گذارند در قم این کار توسط مراجع عظام برگزار می شود و در شهرستان ها ائمه جمعه و علمای بزرگ شهر این کار را انجام می دهند. (8)
متن از این منابع اخذ شده است: :
1- دائره المعارف اسلامی، غلامحسین مصاحب؛ اطلاعات عمومی گنجینه، فریدون سنجری، انتشارات گنجینه، ۱۳۷۰،صفحه ۱۱۲۳
2- وسائل الشیعه ج 3 ص 379 ح 10 باب 30
3- همان ص 378 ح 9
4- سایت پرسشکده به آدرس http://www.porseshkadeh.com/Question/37128.aspx
5- http://www.ichodoc.ir/p-a/CHANGED/157/HTML/157_8.htm
6- الکافی ج : 6 ، ص : 461 : « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ : عَمَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیّاً ع بِیَدِهِ فَسَدَلَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ قَصَّرَهَا مِنْ خَلْفِهِ قَدْرَ أَرْبَعِ أَصَابِعَ ثُمَّ قَالَ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ هَکَذَا تِیجَانُ الْمَلَائِکَةِ »
7- سایت حوزه بناب به آدرس http://www.hawzahbonab.com/modules.php?name=Content3&pa=PrintPage&pid=28
8- وبلاگ نامه های حوزوی به آدرس http://rezataran.blogfa.com/