sahar

  • خانه 
  • هر‌که‌مقرب‌تر‌است،بلای‌او‌بیشتر‌و‌بزرگتر‌است 

جسد کشف شده ی فرعون

14 دی 1396 توسط مريم ترابي اسبفرشان

تصویری که در بالا مشاهده می‌کنید، تصویری رامسس دوم، فرعون مصر باستان و به باور بسیاری از مورخان همان فرعون معروف زمان موسی (ع) است.

به گزارش صدای ایران، جسد مومیایی‌شده او، هم‌اکنون در موزه رویال شهر قاهره نگه‌داری می‌شود. فرعون حاکم ستمگری بود که از پذیرفتن تعالیم موسی (ع) اجتناب کرد. رامسس باور داشت که خودش خداست، بنابراین از پذیرفتن دعوت حضرت موسی (ع) به سمت پرستش خدا دوری می‌جست. حضرت موسی (ع) به همراه برادرش حضرت هارون (ع) و حضرت یوشع به سمت فرعون رفت ولی او با نیروهایش به سمت مردم و پیغمبر خدا یورش برد. حضرت موسی (ع) نیز مردم بنی‌اسرائیل را به سمت دریای سرخ برد و فرعون و سپاهیانش نیز در آن دریا غرق شدند.

اما برخی از مورخان در مورد این جسد نظرات متفاوتی دارند. برخی از پژوهشگران معتقدند که این جسد مربوط به یک فرعون دیگر به نام مرنپتاه است. اما با توجه به آیات قرآن و برخی مدارک تاریخی دیگر، احتمال رامسس دوم بودن این جسد مومیایی بیشتر است.

هم در قرآن و هم در انجیل ذکرشده است که فرعون در دریا غرق شد. اما در قرآن مجید ذکرشده است که جسد او در دریا سالم ماند تا عبرتی برای آیندگان شود. این نکته ظریف قرآنی اشاره به مومیای شدن جسد رامسس دوم دارد. این جسد در سال ۱۸۸۱ میلادی و به همراه دسته‌ای دیگر از مومیایی‌های خاندان سلطنتی مصر کشف شد. باستان شناسان به علت ترس از دزدیده شدن آن‌ها توسط سارقان، آن‌ها را از مکان اولیه بیرون آوردند و دوباره در مکانی دیگر به نام دیر البهاری دفن کردند. در زمان کسی در مورد آیات قرآنی راجع به رامسس نمی‌دانست.

در قرآن آمده است که خداوند می‌گوید ما بنی‌اسرائیل را از میان دریا رد گردیم. در قرآن ذکرشده است که فرعون و سپاهیانش به دنبال موسی (ع) و مردمش بودند. در قرآن آمده است که زمانی که فرعون در حال غرق شدن بود، اعتراف کرد که خدای موسی (ع) خدای واقعی است و من نیز یک مسلمان هستم. داستان موسی (ع) و فرعون به یکی از شگفت‌انگیزترین داستان‌های دینی و قرآنی تبدیل‌شده است. امروزه گردشگران زیادی از این جسد مومیایی دیدن می‌کنند.

سایت:https://www.google.com

 نظر دهید »

علت عذاب همگانی قوم لوط

14 دی 1396 توسط مريم ترابي اسبفرشان

چرا تمام قوم لوط به جرم همجنس‌گرایی مردان دچار عذاب شدند، با آنکه میان آنان زنان و بچه‌های بی‌گناه وجود داشتند؟!
پرسش
چرا تمام قوم لوط نابود گشتند، در حالی‌که ممکن بود در بین آنها زن و بچه‌هایی بی‌گناه وجود داشته باشد، حال آن‌که قوم لوط به دلیل لواط و ارتباط مرد با مرد مورد عذاب قرار گرفته است؟
پاسخ اجمالی
1. آن‌گونه که از تعالیم اسلامی برمی‌آید، عذاب‌های عمومی ویژه افراد گناه‌کار نیست. منتها افراد بی‌گناه دچار عذاب قیامت نخواهند شد. قرآن کریم در این باره هشدار داده و می‌فرماید: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّة»؛[1] و از فتنه‌‏اى پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانى از شما که ستم کردند نمی‌رسد (بلکه دامن‌گیر همه می‌‏شود).
هر گاه در جامعه‌‏اى فساد و گناه شایع شود، وظیفه مؤمنان است که در مقابل فساد بایستند و از آن جلوگیرى کنند. مؤمنان باید بدانند که خوب بودن و گناه نکردن آنها کافى نیست، بلکه باید علاوه بر اصلاح نفس خویش، در فکر دیگران هم باشند و در اصلاح جامعه‌‏اى که در آن زندگى می‌‏کنند بکوشند و این همان وظیفه امر به معروف و نهى از منکر است که دو واجب دینى است.
طبق یک سنّت الهى، هر گاه در جامعه‌‏اى فساد و گناه رواج یابد و خدا بخواهد به آن جامعه بلا نازل کند، این بلا فقط بر اهل فساد و ستم‌گران نازل نخواهد شد، بلکه دامن کسانى را نیز خواهد گرفت که به وظیفه تبلیغى و اصلاحى خود عمل نکرده‌‏اند و ستم‌گران را با سکوت خود تشویق نموده‌‏اند. این آیه از همین سنّت الهى خبر می‌‏دهد و خطاب به مؤمنان می‌‏فرماید: از عذابى بترسید که فقط سراغ ستم‌گران از شما نخواهد آمد؛ یعنى این عذاب عمومى خواهد بود و مؤمنان را هم در برخواهد گرفت.[2]
چنان‌که در حدیثى از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: خداوند (عز و جل) هرگز عموم را به دلیل عمل گروهى خاص مجازات نمی‌‏کند، مگر آن زمان که منکرات در میان آنها آشکار گرد و توانایى بر انکار آن داشته باشند در عین حال سکوت کنند، در این هنگام خداوند آن گروه خاص و همه توده اجتماع را مجازات خواهد کرد. [3]
2. گذشته از این، در مورد زنان قوم لوط نیز باید گفت؛ آنان نیز به همجنس‌گرایی روی آورده بودند:
امام باقر(ع) در روایتی می‌فرماید: چون ابلیس دید که کارش در میان مردان پا بر جا شده، خویش را به شکل زنى در آورد و به سراغ زنان رفت و به آنان گفت: مردان شما با یکدیگر همجنس‌بازى می‌‏کنند؟ آنان گفتند: آرى، ما خود دیده‌‏ایم. ابلیس به زنان گفت شما هم این کار را بکنید و به آنان همجنس‌بازى را آموخت‏ و زنان نیز به همدیگر اکتفا کرده و آنان نیز به همجنس‌بازى روی آوردند. [4]
گفتنی است؛ با آن‌که در روایات آمده که زنان این قوم نیز دچار همجنس‌بازی بودند؛ اما همسر حضرت لوط(ع) به این دلیل مجازات نشده بود، بلکه دلیلش جاسوسی برای گناهکاران و خیانت به حضرت لوط(ع) بوده است.[5]
[1]. انفال، 25.
[2]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏4، ص 351، بی‌جا، بی‌تا.
[3]. شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف، ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 6، ص 218، ح 17736، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[4]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ ج ‏1، ص 110- 111، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[5]. سید مرتضى علم الهدى، على بن حسین‏، نفائس التأویل، ج 2، ص 440، بیروت، شرکه الاعلمی للمطبوعات‏، چاپ اول‏، 1431ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏24، ص 301، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

سایت:http://www.islamquest.net/

 نظر دهید »

پاسخ به اینکه آیا بقایایی از عذاب قوم عاد، ثمود و ... امروزه وجود دارد؟

14 دی 1396 توسط مريم ترابي اسبفرشان

آیا بقایایی از عذاب قوم عاد، ثمود و … امروزه وجود دارد؟ اگر دارد در چه کشورهایی است تا بتوان با اطمینان بیشتری به وجود آن‌گونه عذاب‌ها ایمان آورد؟
پرسش
آیا بقایایی از عذاب قوم عاد، ثمود و … امروزه وجود دارد؟ اگر دارد در چه کشورهایی است تا بتوان با اطمینان بیشتری به وجود آن‌گونه عذاب‌ها ایمان آورد؟
پاسخ اجمالی
با توجه به توصیفاتی که خداوند متعال از اقوامی؛ مانند قوم ثمود، یا قوم لوط در قرآن آورده، همچنین یافته‌های باستان‌شناسی و شواهد تاریخی آثاری از بقایای چنین اقوامی در گذشته باقی مانده است، به طور مثال بقایای قوم ثمود در منطقه مدائن صالح شبه جزیره عربستان با اوصافی مشابه آنچه در قرآن آمده، یافت شده است. در این رابطه دو نکته را باید توجه داشت:

1. عذاب‌هایی که اقوام مختلف دچار آن شده‌اند؛ مانند طوفان حضرت نوح(ع)، تندباد قوم عاد، صیحه و زلزله قوم ثمود، بارش سجیل بر سر قوم لوط و نمونه‌های مانند آن که در قرآن و منابع روایی آمده است، به گونه‌ای نیست که اثر خود آن عذاب‌ها در زمین مانده باشد؛ چرا که آن عذاب برای به هلاکت رساندن کافران و مستحقان عذاب نازل شده است؛ باقی ماندن اثر زلزله جز ویرانی خانه‌هایشان چیزی نیست و طوفان نوح نیز چون پس از آن فروکش کرد، خود سنگ سجیل هم اگر در زمین باقی مانده باشند بعد از گذشت سالیان متمادی به طور طبیعی اثر مشخصی از آنها برجای نمی‌ماند.

2. نکته‌ی دوم این که یکی از اهداف قرآن، از بیان آنچه بر سر اقوام گذشته آمده، این بوده تا مخاطبان قرآن نگاهی به آثار به جای مانده از گذشتگان کنند و ببینند آنهایی که در خلقت و نعمت خیلی بالاتر از مخاطبان قرآن بودند و در مقابل دعوت پیامبران گردن‌کشی کرده و آنها را انکار نمودند، با تمام ادعایی که داشته از آنها هیچ اثری باقی نمانده و دچار چه عاقبتی گردیده‌اند، و برای پذیرش این فرموده قرآن همین مقدار کافی است که تمدن‌هایی با آن همه پیش‌رفت همه افراد آن(غیر از عده اندکی از پیروان انبیاء) به صورت ناگهانی از بین بروند و چیزی جز خرابه از آنها باقی نمانده است و لازم نیست که اثراتی از خود آن عذاب باقی مانده باشد، در واقع همین بقایا آثار همان عذاب‌ها است. در ضمن باید توجه داشت مردم آن مناطق اعتقادی به حفظ این آثار نداشتند؛ به ویژه این‌که حاکمان سعودی که نزدیک به یک قرن در این منطقه حکومت می‌کنند، بر اساس دیدگاه وهابیان نه تنها توجهی به حفظ و نگه‌داری آثار گذشتگان ندارند، بلکه تخریب و از بین بردن آنها را لازم می‌دانند.
پاسخ تفصیلی
این سؤال در حقیقت متشکل از دو پرسش است: 1. وجود شواهد و قرائنی بر وجود چنین اقوامی در گذشته که امروزه هم قابل مشاهده باشد. 2. وجود آثار عذاب‌هایی که اقوام گذشته دچار آن شده‌اند، تا نسبت به آن عذاب و عقاب اطمینان بیشتری حاصل شود.

بخش اول

طبق برخی از آیات قرآن و روایات وارده، این مطلب که آثار برخی از اقوام عذاب شده؛ مانند قوم عاد، لوط و ثمود تا زمان نبی مکرم اسلام باقی مانده است، ثابت است؛ یعنی در زمان نزول قرآن به طور قطع آثار و بقایای این اقوام و اخباری پیرامون اتفاقات آنها در آن‌جا وجود داشته است.

از جمله آیاتی که می‌توان برای اثبات این مدعا استفاده کرد، این آیه شریفه است: «ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان براى شما آشکار است. شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود؛ از این‌رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى‌که بینا بودند».[1]

خداوند متعال در این آیه می‌فرماید مساکن آنها برای شما آشکار است. البته این معنا در آیات دیگری از قرآن کریم نیز وجود دارد: «آیا براى هدایت آنان کافى نیست که بسیارى از نسلهاى پیشین را (که طغیان و فساد کردند) هلاک نمودیم، و اینها در مسکنهاى (ویران شده) آنان راه مى‏روند! مسلّماً در این امر، نشانه‏هاى روشنى براى خردمندان است».[2]

البته در بعضی روایات نیز شواهدی دال بر این مطلب وجود دارد. به عنوان نمونه، در غزوه تبوک پیامبر و یارانش به یکی از منازل که در سرزمین حجر[3] بود وارد شدند، ولی پیامبر به یارانش دستور داد که از آب آن‌جا چیزی بر ندارند.[4] بنابر این، وجود این آثار تا آن زمان قطعی است، اما سؤالی که مطرح می‌شود، این است که آیا پس از عصر پیامبر(ص) نیز آن آثار باقی مانده است یا خیر؟

با توجه به نشانه‌هایی که خداوند متعال از خصوصیات اقوامی؛ مانند قوم ثمود معرفی می‌کند و با در نظر گرفتن بعضی آثار و نشانه‌های تاریخی و باستانی در مناطقی از شبه جزیره عربستان این احتمال را تقویت می‌کند که بقایای آن اقوام، برای عبرت جهانیان هنوز هم باقی باشد. به طور مثال خداوند متعال قوم ثمود را این‌گونه تعریف می‌کند: … شما (قوم ثمود) را جانشینان قوم «عاد» قرار داد، و در زمین مستقر ساخت که در دشت‌هایش، قصرها براى خود بنا مى‏کنید و در کوه‏ها، براى خود خانه‏ها مى‌تراشید.[5] و قوم «ثمود» که صخره‏هاى عظیم را از (کنار) درّه مى‏بریدند (و از آن خانه و کاخ مى‏ساختند).[6]

در جایی دیگر از مهارت آنها در ساختن خانه‌هایشان می‌گوید: و (براى مساکن و جاهاى خودتان) از کوه‏ها خانه‏ها می‌تراشید در حالى‌که (در ساختن آنها) ماهر و دانایید.[7]

با در نظر گرفتن بعضی شواهد تاریخی و بررسی‌های انجام شده در شبه جزیره عربستان، در میان مسیر قدیمی مدینه و شام منطقه‌ای وجود دارد به نام حجر که در آن بقایای تمدنی با ساختمان‌ها و کاخ‌هایی در دل کوه‌ها دیده می‌شود، طبق گفته مورخان و شواهد و قرائنی که در آیات و روایات وجود دارد این مکان همان محل زندگی قوم ثمود بوده است؛ لذا اکنون آن منطقه را با نام «مدائن صالح[8]» می‌شناسند.[9]

اصطخری در مسالک می‌گوید: حجر قریه‌ای کوچک با ساکنینی اندک است که در منطقه وادی القری واقع شده که در قرون گذشته دیار قوم ثمود بوده است، همان قوم ثمودی که در قرآن می‌فرماید: و به خاطر بیاورید (ای قوم ثمود) که شما را جانشینان قوم «عاد» قرار داد، و در زمین مستقر ساخت، که در دشت‌هایش، قصرها براى خود بنا مى‏کنید و در کوه‏ها، براى خود خانه‏ها مى تراشید. در آن منطقه آثار تراشیدن کوه‌ها و ساختن منازلی در دل کوه ها دیده می‌شود که به آن کوه‌ها «اثالب» می‌گویند.[10]

گواه دیگری که ثابت می‌کند آثار قوم ثمود تا قرون اخیر باقی بوده است، مطلبی است که در برخی از سفرنامه‌ها و گزارشات از سفر حج آمده است: در سال 1312 خورشیدى که براى نخستین بار به حج رفتم در مراجعت از مکه معظمه پس از قریب سه ماه ایام بهار اقامت در مدینه طیبه از راه شام پیاده و سوار بر شتر بسوى شرق الاردن آمدم و دو تن از هموطنان ایرانى با ما همراه بودند از مدینه در برابر نقطه شمال و مقابل ستاره جدى بسوى شام روانه شدیم و پس از طى یازده منزل به مدائن صالح رسیدیم در دو طرف راه دو رشته کوههاى مخروطى دنبال هم قرار داشت که از ریگها و شنهاى زرد تیره‏اى متحجر شده بود و از جلو این کوهها ساحتى در آورده بودند و از میانه آن ساحت که بمانند ایوانى از جلو کوه بریده شده بود درى کنده بودند و وارد شکم کوه شده و در آنجا یک سالون تقریبا چهار گوشه کنده بودند و در اطراف آن ایوانهائى از کوه تراشیده بودند. و اینها همان مدائن‏ قوم‏ صالح‏ و منازل آنها هستند که تا کنون پس از چند هزار سال بجا مانده‏اند و تراش و ساختمان درها از روى اصول مهندسى بوده است و برخى خانه‏ها درهاى بزرگتر داشت و سر درهاى آنها نقاشى بود که معلوم میشد خانه‏هاى سران قوم بوده است و نقشه‏هاى آنها را از سنک حجارى کرده بودند و چون ما از این رشته کوهها گذشتیم و راه قدرى بسوى مشرق منحرف شد به یک رشته کوه پیوسته رسیدیم که در میان آن شکافى بود و ما از آن شکاف عبور کردیم و بکناره دشت رمل و شن زارى رسیدیم.[11]

البته در برخی منابع کلاسیک لاتین نیز در سده‌های 1ق‌م تا 2م، همچون دیودور صقلی، پلینی، بطلمیوس و اورانیوس به وصف قوم ثمود و محل زیست ایشان پرداخته‌اند. اما با شروع حرکت اروپاییان به سمت شرق، در قالب مفهوم کلی شرق‌شناسی، برخی یافته‌های باستان‌شناسی دریچه‌ای شد برای شناخت هر چه بیشتر این قوم تاریخی. واقعیت این است که ولستد و کارلس با سفر به شبه جزیرۀ عربستان و عکس‌برداری از برخی کتیبه‌ها که به نام کتیبه‌های ثمودی خوانده شده‌اند (ولستد، II/189) و در ادامه، شارل دوتی با سفرش در 1877م به آن منطقه و یافتن انبوهی سنگ نبشته، آغازندۀ این مسیر بودند که با یافته‌های پسینیان چون شارل هوبر (1882م)، ژوسان و ساوینیاک (1910م) و فیلبی (1936، 1951، 1953م)، این یافته‌ها که غالباً متعلق به سده های 4ق‌م تا 3م است، تکمیل گشت (آذرنوش، 37-38؛ علی، 1/328-329؛ براندن، 44). آنچه در سطور بعد خواهد آمد، حاصل یکی انگاری ثمود نام برده شده توسط مورخان و قرآن کریم با قومی است که پدیدآورندۀ کتیبه‌های نام‌گذاری شده به ثمودی هستند.

پس از خواندن متن این کتیبه‌ها و در نهایت یافتن واژۀ «ثمد» در آنها بود که لیتسبارسکی با توسع در نامبری، این سنگ‌نبشته‌ها را «کتیبه‌های ثمودی» نامید (مثلاً نک‍ : همو، 3(

از مجموعۀ داشته‌های گوناگون و کتیبه‌های به دست آمده از مناطق شمالی شبه جزیره (مثلاً ریکمانس، 8) و همچنین برخی بناهای برجای مانده از آن دوره می‌توان با رویکردی واقعی‌تر قوم ثمود را بازشناخت. با کنار هم گذاری اطلاعات منابع کلاسیک لاتین، می‌توان گفت قوم ثمود در شرق دریای سرخ، در مناطق داخلی شبه جزیره در مدین، وادی سرحان و در همسایگـی لحیانیها و در شهرهای حجر (مدائن صالح) و دومـة ـ الجندل می‌زیستند (روسان، 4-7؛ ریکمانس، 7). اختلاف گفته‌ها دربارۀ زیستگاه ایشان در منابع کلاسیک بیشتر به سبب جا‌به‌جایی هایی است که قوم ثمود طی صدها سال انجام داده، و البته این امر بی شک متأثر از اوضاع سیاسی منطقه بوده است. به نظر می‌رسد اگرچه مجموعۀ قبایل ثمود هرگز به حکومت واحدی دست نیافت، اما در طول زمان از سدۀ 2 ق‌م تا پایان سدۀ 2 م، ضمن تغییر مکان، سرزمین خود را گسترش داده، و عملاً قسمتهای وسیعی از شمال غربی شبه جزیره از حجاز و جوف و مرکز عربستان را زیستگاه خود ساخته بودند، گستره‌ای که عملاً تمام عربستان شمالی و مرکزی را در بر می‌گرفت (براندن، 30-31؛ اُلیری، 51).[12]

بنابر این، وجود بقایای قوم ثمود مورد تأیید منابع اسلامی، شواهد تاریخی و یافته‌های باستان‌شناسی است، اما در رابطه با قوم عاد شاید نتوان با قاطعیت سخن گفت، ولی طبق گفته‌ی برخی از محققان قوم عاد در جنوب جزیرة العرب و در سرزمین یمن زندگی می‌کردند.[13] هر چند علامه طباطبایی، وجود بقایایی از این قوم را نفی کرده و می‌گوید: این سرزمین در جنوب جزیرة العرب بوده، ولى امروز هیچ اثرى از آن قوم در آن باقى نمانده و در اینکه در چه نقطه از جنوب واقع بوده اختلاف است.[14]

البته اگر به آیه 38 سوره عنکبوت مراجعه کنیم در خواهیم یافت که مساکن قوم عاد نیز مانند قوم ثمود برای مردم آن عصر مشهود بوده است. بعضی گزارشات پراکنده از یافتن بقایایی از ساختمان‌ها و مساکن آنها در قسمت جنوبی شبه جزیره حکایت می‌کند.

در رابطه با قوم لوط و عذابی که دچار شدند، همچنین منطقه و محل زندگی آنها شواهدی از آیات قرآن، منابع تاریخی و بعضی دست‌آوردهای باستان‌شناسی وجود دارد که وجود قومی با چنین اوصافی را در کنار بحرالمیت یا بحر لوط در کشور اردن، تأیید می‌کند.[15]

بخش دوم

در این بخش که مربوط به آثار و بقایای عذاب‌های اقوام گذشته است، باید به چند نکته توجه داشت:

1. نوع عذاب‌هایی که بر آنها نازل شده، آیا به گونه‌ای بوده که باید آثارش تا امروز هم باقی بماند یا خیر؟

2. نقل عذاب‌هایی که بر سر اقوام گذاشته آمده، و در قرآن و روایات از آنها سخن به میان آمده با چه هدفی انجام گرفته و در صدد اثبات چه چیزی بوده است؟

در پاسخ نکته اول باید گفت؛ عذاب‌هایی که اقوام مختلف دچار آن شده‌اند؛ مانند طوفان حضرت نوح، تندباد قوم عاد، صیحه و زلزله قوم ثمود، بارش سجیل بر سر قوم لوط و نمونه‌های مانند آن که در قرآن و منابع روایی آمده است، به گونه‌ای نیست که اثر خود آن عذاب‌ها در زمین مانده باشد؛ چرا که آن عذاب برای به هلاکت رساندن کافران و مستحقان عذاب نازل شده و به همین میزان که آنها طعم عذاب را بچشند مثلا باقی ماندن اثر زلزله جز ویرانی خانه‌هایشان چیزی نیست، و طوفان نوح نیز چون پس از آن فروکش کرد، خود سنگ سجیل هم اگر در زمین باقی مانده باشند، بعد از گذشت سالیان متمادی به طور طبیعی اثر مشخصی از آنها برجای نمی‌ماند.

اما نسبت به نکته دوم که شاید از جهاتی دارای اهمیت بیشتری نیز باشد، باید توجه داشت که یکی از اهداف قرآن، از بیان آنچه بر سر اقوام گذشته آمده، این بوده تا مخاطبان قرآن نگاهی به آثار به جای مانده از گذشتگان کنند و ببینند آنهایی که در خلقت و نعمت خیلی بالاتر از مخاطبان قرآن بودند و در مقابل دعوت پیامبران گردنکشی کرده و آنها را انکار نمودند، با تمام ادعایی که داشته از آنها هیچ اثری باقی نمانده و دچار چه عاقبتی گردیده‌اند،[16] و برای پذیرش این فرموده قرآن، همین مقدار کافی است که تمدن‌هایی با آن همه پیش‌رفت همه افراد آن (غیر از عده اندکی از پیروان انبیاء) به صورت ناگهانی از بین بروند و چیزی جز خرابه از آنها باقی نمانده است و لازم نیست که اثراتی از خود آن عذاب باقی مانده باشد، در واقع همین بقایا آثار همان عذاب‌ها است.

به هر حال بالاترین سند و پشتوانه ایمان ما به عذاب اقوام، گفته‌های قرآن کریم است؛ این ایمان وابسته و منوط به وجود آثار تا به امروز نیست؛ در ضمن باید توجه داشت مردم آن مناطق اعتقادی به حفظ این آثار نداشتند، به ویژه این‌که حاکمان سعودی که نزدیک به یک قرن در این منطقه حکومت می‌کنند، بر اساس دیدگاه وهابیان نه تنها توجهی به حفظ و نگه‌داری آثار گذشتگان ندارند، بلکه تخریب و از بین بردن آنها را لازم می‌دانند.

 


[1]. عنکبوت، 38ش.
[2]. طه، 128.
[3] داستان قوم ثمود در قرآن با نام اصحاب الحجر نیز آمده است. به این جهت که محل سکونت آن در حجر بوده است.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 55، ص 328، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 26، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش.
[5]. اعراف، 74.
[6]. فجر، 9.
[7]. شعرا، 149.
[8]. صالح نام پیامبر قوم ثمود است.
[9]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 27.
[10]. اصطخری، ابو اسحاق ابراهیم، مسالک الممالک، ص ۱۹، دارصادر لیدن، افست بیروت، ۲۰۰۴م.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الروضة من الکافی یا گلستان آل محمّد، ترجمه و شرح کمره‌ای، محمد باقر، ج ‏1، ص 350، کتابفروشی اسلامیه، تهران، چاپ اول، 1382ق.
[12]. حاج منوچهری، فرامرز، دانشنامه دبا فارسیhttp://www.cgie.org.ir، ج 17، مقاله 6314.
[13]. اسفراینی، ابو المظفر شاهفور بن طاهر، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للأعاجم، ج ‏2، ص 734، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، اول، 1375 ش.
[14]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏18، ص 210، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[15] نک، سعیدی عباس، دانشنامه دبا فارسیhttp://www.cgie.org.ir، ج11، مقاله 4530.
[16]. به آیات، 82؛ سوره غافر، 11؛ سوره انعام، 69؛ نمل و 42 روم، مراجعه شود.
 سایت:
http://www.islamquest.net/

 نظر دهید »

سرانجام مردم پمپی که مانند قوم لوط بودند

14 دی 1396 توسط مريم ترابي اسبفرشان

شهر پمپی [قوم لوط] : مردمی که بخاطر زنا و لواط به مجسمه های سنگی تبدیل شدندنویسنده: رامین فخاری - ۱۳٩۳/۳/٢٠
آتش فشان وزو بعنوان یکی از نمادهای ایتالیا شناخته می شود آتش فشانی که آخرین بار دوهزار سال قبل فعال شد.

همه چیز بسیار سریع اتفاق افتاد در روز 9 آگوست 79 قبل از میلاد مسیح[1] آتشفشان فوران کرد در کسری از ثانیه هوا پر از گازهای سمی شد و خورشید محو گردید تا گازهای سمی تا 15 کیلومتر از محدوده را پر کردند به گونه ای که بسیاری از مردم شهر حتی فرصت کوچکترین واکنشی از خود نداشتند و در جای خود تبدیل به مجسمه های سنگی شدند.

عده ای از مردم که توانسته بودند خود را به نزدیکی سواحل برسانند به خاطر تاریک شدن هوا و گازهای سمی کشتی هایی که رای امداد رساندند به آنها از آن سوی ساحل آمده بودند نتوانستند نزدیک شوند و چند دقیقه بعد این شهر تبدیل به تاریک ترین نقطه جهان شد و شهر پمپی[2] با همه ساکنین خود به مدت ۱۵۰۰  سال مدفون شد و در سال ۱۵۹۹ بطور اتفاقی کشف شد کاشفین ابتدا از دیدن مجسمه های سنگی شگفت زده شده بودند همه ساکنین شهر در اثر گازهای آتشفشانی به مجسمه های سنگی تبدیل شده بودند.

 

اما ساکنین شهر چه گناهی مرتکب شده بودند که باید اینگونه هلاک می شدند؟آثار بدست آمده از دیواره های شهر پمپی نشان می دهد که این شهر بزرگترین مرکز فحشا در دوران باستان بود و از همه جای روم برای زنا به آنجا می آمدند و تقریبا همه ساکنین آن به عمل فحشا مشغول بودند و از این راه کسب در آمد می کردند و حتی موظف به پرداخت مالیات به حاکم شهر از در آمد خود بودند.کودکانی که بدنیا می آمدند نیز برای سو استفاده جنسی در آینده بصورت برده نگهداری می شدند.

شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد داستان قوم لوط می تواند به شهر پمپی صدق کند مثلا قوم لوط به عمل قیه لواط که برخی از روشنفکرنماهای امروزی این عمل قبیه را یک مساله طبیعی می داند و از آن دفاع می کنند شهره بودند:

در سوره العنکبوت آیه 28 و 29 نوشته شده است :

و لوط را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت: شما کار بسیار زشتی انجام می‏دهید که احدی از مردم جهان قبل از شما آنرا انجام نداده!(28)آیا شما به سراغ مردان می‏روید، و راه تداوم نسل انسان را قطع می‏کنید، و در مجلستان اعمال منکر انجام می‏دهید؟!، اما پاسخ قومش جز این چیزی نبود که گفتند: اگر راست می‏گوئی عذاب الهی را برای ما بیاور!(29)

در آیه 32 سوره العنکبوت خداوند به خاکستر اشاره کرده است که می تواند به خاکستر های آتشفشانی دلالت داشته:

 گفت لوط [نیز] در آنجاست گفتند ما بهتر مى‏دانیم چه کسانى در آنجا هستند او و کسانش را جز زنش که از باقى ماندگان [در خاکستر آتش] است‏حتما نجات خواهیم داد(32)


در ادامه سوره العنکبوت نوشته شده است:

ما بر مردم این شهر به [سزاى] فسقى که مى‏کردند عذابى از آسمان فرو خواهیم فرستاد(34)ما از آن آبادی نشانه روشنی و درس عبرتی برای کسانی که تعقل می‏کنند باقی گذاردیم.(35)

همانطور که در آیه 28 و 29 نوشته شد این قوم به لواط شهره بودند که با شهر پمپی  مطابقت دارد در آیه 34 به عذابی از آسمان اشاره شده است که این مساله نیز به گازها و خاکستر های اتش فشانی که در ابتدا فوران کردند و آسمان شهر را پر کردند اشاره دارد و در ادامه در آیه 35 خداوند نیز اشاره کرده است که آثاری از این شهر را باقی خواهد گذاشت.

در سوره هود آیات 68 تا 84 نیز به داستان قوم لوط اشاره می شود:

در آیه 68 به بانگی اشاره شده است که بر صدای صدای ناشی از آتشفشان دلالت می کند و خداوند در این آیه به مردن افراد در خانه هایشان اشاره می کند که این مساله نیز درست است زیرا گازهای سمی بسیاری از افراد را در خانه های خود خشکاندند:

 و کسانى را که ستم ورزیده بودند آن بانگ [مرگبار] فرا گرفت و در خانه‏هایشان از پا درآمدند(68)

در آیه 82 به مدفون شدن شهر زیر آتشفشان اشاره می کند :

هنگامی که فرمان ما فرا رسید آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ: گلهای متحجر متراکم بر روی هم بر آنها نازل نمودیم.(82)

 

بسیاری از نکات بالا نشان می دهد شهر پمپی همان شهر لوط است اگر این موضوع درست باشد می تواند پاسخ خوبی برایافرادی که این مساله را به زیر سوال می برند که چرا همه پیامبران در خاور میانه ظهور کرده اند باشد.

علاوه بر آن شهر هایی شبیه به شهر پمپی در سوئد و آمریکای جنوبی نیز یافت شده اند[6] که نشان داده است عذاب الهی مشابه قوم لوط در این شهر ها نیز اتفاق افتاده است و چه بسا در آینده نیز ممکن است اگر همه افراد شهری آلوده گناهان گوناگون شوند عذاب الهی به این صورت و صورت های دیگر اعمال شود.

چه بسیارند عبرت ها و چه کمند عبرت گیرندگان

 
 
————

[1]تنها تناقضی که میان شهر پمپی به و داستان قوم لوط به چشم می خورد این است که کمی بازه های زمانی این شهر با زمان حضرت لوط که با حضرت ابراهیم همزمان بوده است به چشم می خود که این موضوع نیز قابل بحث است مثلا ممکن است زمان فوران آتشفشان وزو و شهر پمپی سال 79 قبل از میلاد نباشد و بسیار باستانی تر از آن باشد و مربوط به یک اشتباه در کتابهای تاریخی باشد که این موضوع نیز نیازمند تحقیق بیشتر است اما تمام نشانه هایی که در قرآن از این شهر ذکر شده واقعیت دارد.یا مثلا لوط بسیار بیشتر از ابراهیم عمر کرده باشد و سالها بعد به آن شهر رسیده باشد.

[2]پمپئی از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد:ویرانه‌های پمپئی در نزدیکی ناپل در ایتالیا واقع شده‌است. در آن آثاری از بناها و مردم شهر باستانی پمپئی که بر اثر آتشفشان کوه وزوو ویران شده به چشم می‌خورد.[۱] پیش از این تصور می‌شد مردم این شهر به خاطر گازهای سمی حاصل از آتشفشان کشته شده‌اند اما پژوهشهای دیگر نشان داد آنها به خاطر حرارت بالا جان باخته‌اند.برخی دیگر نیز بر پایه نامه‌هایی که ۲۵ سال پس از این ماجرا نوشته شده به این نتیجه رسیدند که مردم به خاطر استشمام خاکسترهای آتشفشان خفه شده‌اند.[۲] این شهر پس از آتشفشان زیر ۴ تا ۶ متر خاک و خاکستر به مدت ۱۵۰۰ سال مدفون شد.این شهر به صورت کاملاً اتفاقی در سال ۱۵۹۹ میلادی کشف شد.این شهر تاریخی که جزو میراث جهانی یونسکو محسوب می‌شود با بیش از دو میلیون و پانصد هزار بازدید کننده در سال یکی از جاذبه‌های مهم ایتالیا به‌شمار می‌آید.

[3]در مستندی که در تلوزیون History channel پخش شد به خوبی به این شواهد اشاره شده است مستند را از طریق این لینک می توانید در سایت یوتوب مشاهده کنید.

[4]شواهد بسیاری وجود دارد که همجنس بازی در یونان و روم باستان بطور گسترده وجود داشته که بی شک در این شهر که مرکز فحشای آن دوران بوده است نیز این عمل وجود داشته جهت مطالعه بیشتر به مطلب همجنس بازی در روم باستان در سایت ویکی پدیا مراجعه فرمایید.

[5]جهت جلوگیری از فیلتر شدن وبلاگ و … قسمت هایی از تصاویر شطرنجی شد اما علاقه مندان به پژوهش در تاریخ می توانند با سرچ کردن واژه pompeii در تصویر یاب گوگل همه پیکره های سنگی که تصاویر غیر اخلاقی از شهر پمپی در آن دوران کشیده شده بود را مشاهده نمایند

[6]حتی اگر شهر پمپی شهر دقیق لوط نباشد برای شهر لوط نیز سرنوشت دقیقا مشابهی اتفاق افتاده است نمونه ی دیگری از اتفاقی که برای شهر پمپی اتفاق افتاده در بقایای یک شهر باستانی در سوئد و آمریکای جنوبی کشف شده است.

سایت:http://miraclesofthequran.persianblog.ir/

 نظر دهید »

لوحی که در کشتی حضرت نوح(ع)بود

14 دی 1396 توسط مريم ترابي اسبفرشان

در این لوح نام پنج تن آل عبا آمده و ایشان به آن حضرات متوسل شده بودند.

منبع اینترنتی:https://www.google.com/search?q

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

sahar

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس